پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Wednesday 28 November 2007

آخرین کلام





آغاز راهم را با زیباترین کلام سلام آغاز کردم
سلامی که به وسعت تنهاییهایم بود به پاکی گریه کودکانه ام
بار ها و بار ها از تو گفتم و برای تو
از تنهایی عروسک تنهایی گفتم و یک دنیا رنج و خاطره
توی کوچه پس کوچه ها دنبال یک نشونی از تو بودم
توی ورق ورق خاطرات دنبال یک عاطفه گمشده بودم
هر چه نوشتم هر چه از تو برای تو گفتم
راهی رفته و نرفته بود به سوی خورشید
این آخرین کلام دفترم برای تواِ
شاید آخرین کلام و اولین کلام قصه زندگی
تو رو از توی خیالم می خواهم به دنیای شیرین زندگی بیارم
می خواهم دیگه از تو برای تو ننویسم
کنار یه جوی آب بشینیم و از تو برای تو بگم
دارم از توی تک تک شعرام برای تو راهی برای زندگی باز میکنم
هر چی از تو برای تو نوشتم دیگه بسه
این آخرین کلامم ِ این آخرین نگاهم
می خواهم توی تنهایی هام شریکت کنم
برای غصه هام و قصه ها مونسم رو از توی خیالم بیارم
می خواهم با تو زمستون رو بهار کنم
می خواهم از تو یک یک فرشته کوچیک تنهایی بسازم
تو که سالها توی خاطراتم توی شادیام و تو تنهاییام
با من تو خیالم بودی دعوتت کنم تو چشمات نگاه کنم
آخرین کلام دفترم رو با نامت شروع کنم
دوست دارم عروسک قشنگ زندگیم دوست دارم

1 comment:

Anonymous said...

Who is the 1 you are looking 4?
Is she real or you're not sure?
In your dreams at least
You have her to give you power,
Love and warmth like burning fire...

keep on writing mate @>-'--