دلم برای کبوتر های عاشق تنگ
دلم برای دیدن طلوع خورشید تنگ
من دلم برای یک بار نفس کشیدن تو هوای بهاری تنگ
من دلم برای یک بار شنیدن صدای قهقه های کودکانه تنگ
من دلم تنگ
من دلم از زمین و از زمون تنگ
من برای از تو نوشتن خیلی کوچیکم
من برای سفر کردن به سویت خیلی گناهکارم
من برای از تو نوشتن خیلی کوچیکم
من برای سفر کردن به سویت خیلی گناهکارم
اینجا برای از تو نوشتن خیلی کوچیکه
اینجا همه به انتظاردیدنت دقیقه ها رو به لحظه ها می دوزند
اینجا طلوع نزدیک است
اینجا غروب تنهایی نزدیک است
من پرستو های عاشق را می بینم که باز میگردند
و تو تنها و غریب با یک گل سرخ به طلوع می نگری
طلوع نزدیک است، زمان وصل نزدیک است
===============================
ازکتاب من و تنهایی های من
No comments:
Post a Comment