پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Tuesday 26 May 2009

بهينه سازي

بدون شرح!!!!

Monday 25 May 2009

شب گردی و کمی هم حرف

www.xiang-project.com 
امشب دلم هواییش بود ،او در خواب بود و من بی خواب .با موسیقی که همیشه دلتنگم می کند ،کمی وب گردی کردم و به این ور و آن ور سرکی کشیدم. نوشته های آدم ها آنقدر خواندنی است ،گاهی خواندنی تر از خودشان.عجیب است که همه از دلتنگی می نویسند.از عشق های گم شده و پیدا شده ،از رفتن و از ماندن،از بغض صدای پشت سر مسافر.خسته شدم از بس از سیاسیت خواندم ،او میشود ،فلانی نمی شود ،اگر بشود فلان میشودو بهمان میشود،بعضی ها هم که پیش پیش نتیجه را اعلام میکنند.ولی شاید این روزها در کوران فریاد های انتخاباتی هم بشود از دلتنگی نوشت ،شاید کسی نخواند ،اما لااقل می دانی که دلت ،دلتنگش است.شاید بی او باشی اما همیشه در قلبت است ،خودش گفت ،خیلی به دلم نشست،یاد جمله ای افتادم که عشق دنیای بدون مرز است اما دلتنگی زجر اورترین شکنجه زندانش است.عجب محشری بود امروز هوا ،فقط جای همه کسانی که دوستشان دارم کم بود،دلتنگ ترم کرد این هوای زیبا که کاش بودی.آسمان آنقدر آبی بود که فکر می کردی خدا برای آبی کردنش همه فرشته های را بسیج کرده .روزهای سختی است هم برای من، هم برای تو و هم برای همه .خدا الرحم الراحمین است،می دانم.شب خوش 

Sunday 24 May 2009

بدجنسی

شوخی لوس در جشن مدرسه -هند

Friday 22 May 2009

تبلیغات تلویزیونی





بی شک تبلیغات تلویزیونی در ایران به دوعلت  عمده از رونق لازم بر خوردار نیست.در درجه اول و بی شک مهمترین برای سرمایه گذاران تبلیغات ،هزینه های بالای پخش از تلویزیون است که باعث شده است که جایگاه بایسته خود را از دست دهد و عامل دوم وجود محدودیت های و خط قرمز هایی است که تولید یک کار تبلیغاتی که مشتری و بیینده را برای خرید جذب کند با مشکل روبرو می کند.تبلیغ تولی پرس در کشور افغانستان به روشنی این دلایل را نشان می دهد که چقدر فاکتور هایی که برای یک فروش موفق حتی در کشوری چون افغانستان مد نظر مسوولین اقتصادی  و تلویزیونی آن کشور هست. در هر صورت برای ساخت یک برند باید از فاکتور تبلیغات بصری به نحو احسنت استفاده کرد 

Wednesday 20 May 2009

پزشکان تبعیدی در غربت


روز هاست که با این فکر دست و پنجه نرم می کردم که چرا خیلی از قوانین از سال 1384 به بعد تغییر کرد تا به خبری رسیدم با این عنوان "سقوط 23 پله ای ایران در رتبه جهانی سلامت"اینجا بخوانید.تازه یاد حرف آقای دکتر احمدی نژاد افتادم که فرمودند ما فرار مغز ها نداریم ،ایرانی آزاد است تا هر جای دنیا که می خواهد زندگی کند.
اما داستان تغییر قانون در سازمان نظام پزشکی ایران .از سال 84 به بعد پزشکانی که در خارج از ایران تحصیل کرده اند و از این سال به بعد(1384) پروانه طبابت می گیرند (حتی اگر قبل از سال 84 هم فارغ التحصیل باشند)در شهر های غیر مجاز شامل تهران ،اصفهان،شیراز،تبریز و مشهد اجازه تاسیس مطب را ندارند مگر با کسب 195 امتیاز از شهر های مجاز بر طبق لیست مصوب و یا با شرایط خاص!.خوب تا اینجا همه چیز عدالت محور و طبق شعار های دولت نهم است.به جنوب کشور سفر کردم ،جزیره قشم و بندر عباس گفتند ضریب جمعیتی ما پر است !!!یعنی به تعداد کافی پزشک و دندانپزشک در منطقه مجوز داده شده است !!!،به دماوندو رودهن رفتم و با همین جواب روبرو شدم.حال سوال اینجاست پزشکی که سی سال در خارج از ایران زندگی کرده و حال که حتی حاضر به خدمت در جنوبی ترین نقطه از ایران است چرا با دست خودمان پس میزنیمش ،پس اگر می شنویم که رتبه سلامت در ایران سقوط می کند دلیلش سیاست ها اشتباهی است که اتخاذ می شود .پزشک ایرانی که حاضر است زندگی و حقوق و مزایای بالا در اروپا و امریکا را به عشق خدمت به هموطن رها کند متاسفانه جایی برای باز گشت نه تنها به شهری که در آن متولد شده است را ندارد بلکه در جنوبی ترین نقطه از ایران هم با در های بسته روبرو می شود.بی شک با وضع چنین قوانینی پزشکانی که سال هاست در خارج از ایران زندگی و طبابت کرده اند و بعد از سال 84 پروانه طبابت می گیرند باید این نوع تبعید اجباری را قبول کنند و به کشور خود باز نگردند و آزاد باشند که در هر جایی طبابت کنند به جز کشورشان و جالب اینجاست که کشور های اروپایی و آمریکایی هم با آغوش باز از پزشکان ایرانی استقبال می کنند.کاش ایرانی آزاد نبود که هر جایی می خواهد زندگی کند.

Monday 18 May 2009

فریاد شادی



انگشتانم مملو از احساس است برای نوشتن
مدت هاست از دل پر هیاهویم ننوشته ام
نه با کسی قهرم و نه با خود بیگانه
مدتی است غرق شوقم و آرامش،خدا را شکر
گفتند نگو،گفتم اگر دوست است خوشحال می شود 
و اگر دشمن ،میداند که سرم به کارم است و او فارغ
همیشه ملتهب به آینده می نگریستم ،امروز می خندم
هنوز همان داستان های قبلی به جاست ،من محکمم
انگشتانم از احساس لبریز است ،احساس با تو بودن
احساس عجیبی است،شادی بعد از غم،خنده بعد از گریه
روز ها و ماه هاست که هر روز صبح با تو طلوع می کنم
با فلق با تو غروب می کنم ،تو شدی من و من شدن تو
هر روز نزدیک تریم و دلتنگ تر
امروز می خواهم سجاده شکر پهن کنم 
می خواهم سبحان الله بگویم 
می خواهم قنوت عشق بخوانم 
میخواهم فریاد بزنم ،خدایا ممنونم از آرامشم 
«لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم»

Tuesday 12 May 2009

Thursday 7 May 2009

جليقه نجات


در شرکت هواپیمایی هما به جهت کاستن هزینه ها به جای جلیقه نجات از زیر صندلی استفاده می شود که اگر خدایی نکرده هواپیما در دریا سقوط کرد با بغل کردن کفی صندلی از غرق شدن رهایی یابند !!!خدا همه مسافرین را به سلامت به مقصد برساند .
Posted by Picasa

Tuesday 5 May 2009

کارواش،قالی شویی و کولر شویی

ارتباط این سه شغل را من نفهمیدم!!اگر شما متوجه شدید حتما به ما هم بگید

Monday 4 May 2009

با مدیریت سابق

همیشه با مدیریت جدید تبلیغ می کردند اما در اینجا مدیریت سابق مثل اینکه بهتر بوده است

Sunday 3 May 2009

دسر

به ترجمه انگلیسی دسر دقت کنید!!!!در ستون مربوطه هم چیزی از دسر قید نشده شما می بینید؟