پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Thursday 31 January 2008

سفر


از قدیم می گن بسیار سفر باید تا پخته شود خامی.این قدیمی ها واقعا نمی دنم بدون داشتن اینترنت و ماهواره و هواپیما و موبایل و سایر وسایل ارتباطات جمعی چطور این همه دانش داشتند. واقعا سفر از جمله ان کار هایی است که جزعمر ادم به حساب نمی اید.انقدردرس در سفر نهفته است که گاهی مسافر ها را مقیم می کند.در هر حال سفر بهانه ای شد برای اینکه در این شب جمعه یادی هم بکنیم از همه مسافرانی که سفری بی بازگشت رفتند. یاد تک تک مسافران خاک بخیر.برای پدر دوست عزیزم رضا حقیقت هم که هفته پیش از بین ما رفت ،طلب رحمت و آمرزش می کنیم.خدا همه رفتگان را بیامرزد.شب خوش

Wednesday 30 January 2008

Crackکراک


یکی پرسید به جز عشق و عاشقی و عکس های از خود متشکرانه از خودت(یعنی من) چیز دیگه ای بلد نیستی بنویسی؟گفتم هر چند حقیقت تلخ است اما باید قبول کرد حرف حق را.اما یکی ازحقیقت هایی که این روز ها شاید کمتر صحبت آن شده است، مسئله ماده مخدری نسبتا جدید است که وای خدای من ،از بمب اتم هم بد تر است.کراک ماده ای بی بو اما کشنده که راه های مختلفی برای مصرف دارد که اصلا تمایلی به نوشن آن ندارم.ماده ای که همانند سایر مواد مخدر کشنده است با این تفاو ت که کاملا ارگانیزم بدن را متلاشی کرده و بدن کرم می گذارد.قیمتی ارازن تر از هروئین دارد.اما به قول یکی از کارشناسان هروئین به عنوان یک ماده مخدر کشنده شناخته شده است اما کراک هنوز این گونه نیست و جوانان زیادی را هر روز به دام می اندازد.جالب اینجاست که مصرف بار اول ان اعتیاد اور خواهد بود .راهی بی بازگشت.خاطرم هست سال پیش برنامه هایی درشبکه دو پخش شد که واقعا مردم را آگاه کرد اما فکرکنم ،شایداین مسئله هم به یک تابو تبدیل شده است که صحبت از ان جایز نیست .واقعا حل یک معضل پاک کردن صورت مسئله نیست.کاش برای این مسئله پلیس همانند مبارزه با بدحجابی که در فاز های مختلف انجام شد در زمینه کراک وشیشه و هزارو یک جور مواد دیگر هم قاطع تر عمل کند.صدا و سیما هر روز باید مردم را اگاه نماید . اینها شاید در خواست هزاران خانواده ایرانی باشد که فرزندانشون در خطرند.برای فرزندانمان چیزی را تابو نسازیم.ایدز،رفتار های پرخطر .مواد مخدر و و و وبا فرزندانمان حرف بزنیم و بدانیم که آگاهی انها می تواند مشکلات بسیاری را حل کند.

یک داستان ازعشق واقعی


پیرمردی صبح زود از خانه‌اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید . عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . پرستاران ابتدا زخم‌های پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: باید ازت عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه . پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست .پرستاران از او دلیل عجله‌اش را پرسیدند . پیرمرد گفت زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود !پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می‌دهیم. پیرمرد با اندوه گفت : خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی‌شناسد !پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی‌داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می‌روید؟پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت: اما من که می‌دانم او چه کسی است ...!

Monday 28 January 2008

جشنواره تئاتر













بهمن ماه هر سال جشنواره فیلم و تئاتر فجر از اتفاقات پر طرفدار ایران به حساب می اید که استقبال رسانه ای از ان بسیار چشمگیر است.سال های 84 و 85 برای شبکه جام جم از جشنواره گزارش تهیه می کردیم .یاد همه دوستان و همکاران بخیر .به بهانه ایام جشنواره امسال یادی کردیم از خاطرات گذشته

Sunday 27 January 2008

از تو نوشته ام



تمام ترانه های عاشقی را برای تو نوشته ام
شاید نمی دانستم تویی
شاید نمی توانستم ببینم که تویی

هر بیت عاشقانه برای تو بوده ،ای معشوق
تو شیرینی و من فرهاد
صدای تیشه ام را نمی شنوی؟
نه، من به خواب نمیروم
حتی لحظه ای جدایی در خواب
هرگز ،هرگز

اینجا همه یاد ها و یادگاری های از توست
می دانم که نمی دانی
ای زیبا ترین
نه،زیبایی به رخسارت تنها نیست
رسمت زیباست ،نشانت زیباست

من تورا گفته بودم
بار ها ،بار ها گفته بودم
در تمام ورق های دفترم نوشته بودم
خاطرت هست گفته بودم پیوند من و جانی؟
پیوند من و دل؟

تو همان رسول غیبی برای من
تو همانی که همیشه انتظارت می کشیدم
همانی که هر چه گفته ام از تو گفته ام، از تو نوشته ام
از تو
ای مونس شب های تنهاییم
از تو نوشته ام

بهمن 2008 انگلیس


Saturday 26 January 2008

The Kite Runner بادبادک باز


بعضی از فیلم ها واقعا تاثیر گذارند مثل فیلم باد بادک باز با بازی زیبای همایون ارشادی بازیگر خوب ایرانی که در نقش بابا بود.واقعا در صحنه های زیادی اشک را در چشمانمان وادار به جمع شدن می کرد.اما صحنه هایی که تحجر طالبانی را نشان می داد واقعا تاسف بر انگیز بود.شاید به عنوان یک مسلمان دیدن چنین صحنه های از اندیشه طالبانی ،خوش آیند نبود.اما واقعیت هایی بود که سال ها مردم افغانستان با ان درگیر بودند و هستند.شکل گیری طالبان و گسترش آن به حتم ضربه شدیدی به اسلام وارد کرد و مسلمانان را به عنوان سنگ دل ترین مردم معرفی کرد در حالی که چنین نبوده و نیست.اسلام و آموزه های دینی ما هیچگاه چنین رفتار های طالبانی را نه تنها وارد ندانسته بلکه به شدت نهی می کند.در هر حال فیلم بسیار زیبایی بود.عشق و دوستی و خیانت و همیاری و فداکاری و و و و و و و
بادبادک باز را اگر نتوانستید ببینید ،حتما کتابش را بخوانید .شب خوش

عشق یعنی گذشت بی کینه


می گم این زمان عجب میگذره.الان یک هفته است که برگشتم واین زمان مثل چی گذشته. اما این موضوع دست نوشتم نیست.می گن سرنوشت و تقدیر غیرقابل تغییره.آیا این واقعا درسته؟شاید پیوندی که بین آدم ها بسته می شه یک پیوند الهی باشه .یک نوشته بدون تغییر.یک راه که شاید هیچ وقت نفهمی چطور به این راه افتادی.عشق چیزی خواستنی نیست که بخواهی به وجودش بیاری.عشق بازی تقدیره.پیدا کردن نیمه گمشده خیلی سخته اما آسون چون نمی دونی کی و چطور پیداش می کنی.شاید سال ها نگاهش می کنی و در کنارش هستی اما نمی دونی که اون همون آدمیه که تمام عمر منتظرش بودی .اما عشق به قول برادرم یعنی گذشت بی کینه..شب خوش

Thursday 24 January 2008

به یاد روز های خوش گذشته

تیتراژ بخش گزارشی برنامه

کلید توسعه اجتماعی


انونس برنامه روز های قبل از پخش









ما نمانیم و عکس ما ماند

گردش روزگار برعکس است




یاد همه دوستان و همکاران در پروژه" امروز برای فردا" که کاری برای شبکه تهران پاییز سال 1385 بود، بخیر

آمد بهار و رفت


امروز این بیت خیلی تو ذهنم بود که:

آمد بهار و رفت و من از کنج آشیان
وقتی به خود آمدم که گلی در چمن نبود

آدم ها گاهی کار هایی می کنن که نباید می کردند
حرف هایی می زنند که نباید می زدند
رفتار هایی می کنند که نباید می کردند
دل هایی رو می شکنند که نباید میشکستند
راه هایی رو میرن که نباید می رفتند
آدم هایی رو از دست می دهند که نباید از دست می دادند
و بعد برای از دست دادن تک تکشون سال فکر می کنند که چرا و برای چه
شاید اگر زمان قابلیت حرکت معکوس داشت دنیا پر از زیبایی میشد.اما نه .....زمان می گذرد بی که بیاد بیاوری ایامی را که گذشت.بیاد نمی اوری و زمان می گذرد.

Wednesday 23 January 2008

مشخصات كلی مردان متولدين فروردين ماه


.مشخصات كلی مردان متولدين فروردين ماه که من باشم. اصلا به این علم اعتقاد دارید؟
:پرجنب و جوش ، فعّال ، عجول ، رك و بي‌پروا ، زود عكس‌العمل نشان مي‌دهد، لايق و كاردان ، عاشق قدرت ، بي‌صبر و طاقت ، قادر است مدّتها تنها باشد ، اهل امر و نهي ، طرّاح ، اهل هيجان ، حادثه‌جو ، پرتوقّع ، رياست مآب ، با اعتماد به نفس ، سازنده ، به گذشته فكر نمي‌كند ، جوانتر از سنش ، شايسته ، ماجراجو ، روشنفكر ، دقيق ، اشتباه خود را نمي‌پذيرد ، با مديريّت عالي ، متنفّر از مداخله ديگران ، فعّال و جنجالي ، با شهامت ، با مطالعه ، هوشيار و زرنگ ، صاحب عقيده ، مبتكر ، مقتدر ، اهل بخشش ،اهل تنوّع ، با حس مسئوليّت ، پر انرژي ، اهل كشمكش و ستيز ، سالم و پرقدرت ، خودخواه، گاهي ياغي ، بي ريا ، گاهي خشك و يك دنده ، مخالف دوز و كلك ، در باطن ضعيف‌تر از ظاهر است ، مددكار ، گاهي غير واقعي و غير منطقي ، هوشمند
نمی دانم چند درصد این حرف ها برای من از نظر شما درست است .اما این منم سیامک فرزند نوروز

Tuesday 22 January 2008

بوته عشق


تا حالا حتما این جمله رو شنیدین که می گن عشق مثل یک بوته گل می مونه .این بوته نیازمند مراقبت و رسیدگی است واما ما آدم ها تنها از عشق و عاشقی به لحظلات خوش با هم بودن فکر می کنیم بی انکه بدانیم بوته عشق هم نیازمند توجه است.گاهی آنقدر شیرینی معشوق زیاد است که از همه چیز و همه کس غافل می شویم حتی از خود عشق.شاید برای عشق و عاشقی تنها بوسه و آغوش کافی نباشد.عشق نیازمند یک شناخت کلی نسبت به معشوق و شتاخت اساسی تر نسبت به خود را طلب می کند.بعضی ها با یک نگاه عاشق می شوند.آیا این عشق است یا هوس یا نیاز روحی یک.عشق یعنی با هم بودن تا بی نهایت همانند روز اول.این تنها گاهی یک شعار تبلیغاتی است. اگه دیدین و پیدا کردین بدانید شاید معجزه ای اتفاق افتاده است.شدنی است اما کم یاب.شب خوش

Monday 21 January 2008

لبخند دوطرفه


یکی از دوستان عزیزم در بلاگش نوشته بود:


تا حالا به این فکر کردین ما آدم ها میمیریم

بدون اینکه خوشبخت زندگی کرده باشیم

همش به خاطر نگاه پر توقع ما نسبت به زندگی

اگر یک کم فیتیله این توقعات را بکشیم پایین

تازه خوشبختی را می توانیم حس کنیم

م . زاد بهمن 1386


گاهی ادم ها شاید نگاه بی توقعی یا حتی کم توقعی نسبت به زندگی داشته باشند ،اما شرایط و اجبار گاهی نقش پر رنگی در زندگی بعضی ها بازی می کند.نمی شود حتی با کاستن از توقعات خوشبخت شد.تغییر نگرش نسبت به خود زندگی نقش تعیین کننده تری دارد.این نگرش می تواند نگرش مادی ،معنوی و یا حتی احساسی باشد.خوشبختی یعنی یک لبخند دوطرفه.همین و بس

Sunday 20 January 2008

عشق به سبک اینترنتی


عشق های اینترتنی داستانی دارد خود قابل تامیل و تفکر که شاید با آن در گیرهم شده باشیم در هر حال مطلبی را عزیزی برایم فرستاد که سبب دست نوشت امروز من شد.

مهم این نیست که تواَد لیست مسنجرمون چند نفر اَد شدن، مهم اینه که تو قلبمون فقط یک نفر اَد شده باشه که با هم آن شیم، با هم آرشیو زندگی رو دوره کنیم و با هم آف بشیم. اما باید یادمون باشه پسورد دوستیمون رو جوری بسازیم که کسی نتونه هکمون کنه

شاید به نظر نوشته ای به سبک دنیای اینترنتی باشد اما واقعیتی است غیر قابل کتمان .برای خیلی هاتعداد معنای عشق از صد ها جلد هم بیشتر است اما عشق یعنی،با هم بودن با هم زندگی کردن چه در درون و چه در برون.شب خوش

Saturday 19 January 2008

یک سال گذشت


سال پیش این چنین روزی ،اولین روز زندگی من در سرزمینی دور بود که خودم را برای آن آماده کرده بودم.واقعا وقتی می گویند زمان پرواز می کند راست می گویند.سال پیش چنین روزهایی ازایران رفتم و امروز هم باز در هواپیما هستم و به قول خودم دست نوشته هوایی می نویسم. زندگی دور از خانه همیشه همراه با خوبی ها و بدی هایی است که گاهی سخت و گاه شیرین است. یاری برادر عزیزم در یک سال گذشته که همچون کوهی پشت من بوده است و یک دنیا آرامش را به من هدیه کرده است شایسته سپاسی است که در توانم نیست و نخواهد بود و همراهی و حمایت خانواده نازنینم مرا مانند طوفانی کرده است که هیچ چیز در مقابلم توان ایستادن نخواهد داشت (انشاالله).بی شک لطف بی پایانشان را هیچ قیاسی نیست.

من چه در پای تو ریزم که پستد تو بود
سرو جان را نتوان گفت که مقداری هست


بوی عشق


بودن با عزیزانی که سال های گذشته را در کنارشان بودی و بزرگ شدی بهترین هدیه برای مسافری است که آخرین دقایق را در جایی به نامه خانه و وطن سپری می کند.نمی دانم دیدن ها دل چسب و دل کندن ها سخت،حتی گاهی آنقدر سخت خواهد بود لحظه وداع که لرزش صدا ،کاسه و کوزه آدم را نمایان می کند. در کنار پدر و مادربودن بزرگترین نعمت است که هیچ وقت نمی شود کتمانش کرد.جایی به نام خانه ،پر از ارامش ،پر از عشق ،پر از بویی که سال های سال در تک تک سلول های بدنت نشسته و با آن خو گرفتی و تنها باید منتظر بنشینی برای اینکه بار دیگر زمان آن برسد تا در آغوششان بگیری از بویشان ،بوی عشق سر شار شوی ،مست شوی.چقدر دلم می خواست نذری امام حسین رو بخورم ،دوست عزیزم حامد عزیز ساعت 11.30 شب برایم غذای امام حسین را آورد.دستت درد نکند واقعا یدونه ای

Friday 18 January 2008

زندگی


جایی خواندم برای لذت بردن از زندگی باید کمی احمق باشیم.آیا واقعا تنها احمق و بی خیال بودن چاره کار است .یا شاید گاهی تنها برای فرار کردن از سختی هاست.گاهی سخت گرفتن زندگی نه تنها احمق بودن نیست بلکه درست ترین راه برای رسیدن به مقصود است.شاید زندگی درست کمی با سختی همراه باشه اما درست زندگی کردن بهتر از زندگی کردن است.پس احمق بودن هم کافی نیست.

Thursday 17 January 2008

در پی هوس




گاهی اس ام اس هایی که روی موبایل ها منتقل می شود انقدر زیبا و اثر گزار است که آدم را ساعت ها در خود فرو می برد مثل پیامکی که دیشب عزیزی برایم فرستاد.




بس که دیوار دلم کوتاه است


هر که از کوچه تنهایی من می گذرد


به هوای هوسی هم که شده


سرکی می کشدو می گذرد

Wednesday 16 January 2008

آشنای تازه


تا قبل از رفتنم از ایران به خاطر شغلی که داشتم با خیلی از دوستان هنرمند ارتباط داشتم.به نظرم کار صدا و تصویر عرصه مناسبی برای ارتباطات اجتماعی است.طی این سفر با یکی از خوانندگان خوش صدای ایرانی آشنا شدم که صدای آشنایی برای بینندگان تلویزیون دارد.بابک قدمائی ،خواننده جوان و خوش صدا و با اخلاق و خوش برخوردو هزار و یک خصلت خوب و خوش دیگرو البته خوش تیپ.یکی از کار های آخرش با نام ایران خیلی به دلم نشست.حتما ترانه اش را برایتان خواهم نوشت.ترانه زیبایی از رضا رشید پور.یادم نمی آید که خاطره ام از رضا را نوشتم یا نه.سال 85 رضا با برنامه شب شیشه ای واقعا سبک برنامه های تاک شو را در ایران متحول کرد .البته که شبکه تهران در زمان مدیریت آقای رجبی معمار تحولات مثبت زیادی را تجربه کرد،در هر حال رضا برنامه هاش روهمیشه با این عنوان آغاز میکرد که :"بسم الله الرئوف الرحیم" . من و دوست عزیزم قاسم بی نیازیک ارتباط زنده ای را با برنامه رضا باید بر قرار می کردیم .شروع با من بود که من هم با "بسم الله الرئوف الرحیم"شروع کردم،همه از این کپی برداری من به خنده افتادند.بعضی واژه ها و کلمات مثل امضا می مانند در هر حال برای همه دوستان قدیم و جدید ارزوی موفقیت می کنم

Tuesday 15 January 2008

ایران و بنزین


خواستم دست نوشت امروزم را در مورد تجربه تازه ام که بنزین زدن بود بنویسم ،اما هر چه نوشتم پر از انتقاد بود و گله های مردم که شنیدم.شاید صف های کیلومتری برای بنزین جریمه مناسبی باشد برای کسانی که می خواهند در خیابان های پر ترافیک تهران پرسه بزنند.در هر حال عکس خبر گزاری فارس هم دیدنی است. شب خوش

Monday 14 January 2008

من و تو ما می شویم


ماه من
ماه شب های تنهاییم
ماه نهفته درابر های تیره و تارم


ای مونس غم های نهفته ام

ای سنگ صبورم
ای غنچه نو شکفته زندگی ام
ای بال پر نشاط پروازم

تو برای بودنم معنای زندگی بودی
تو برای نفس کشیدنم نوای خوش هزار بودی
تو نور ماه بودی
تو روشنگر بودی
تو زبان عشق بودی
تو همیشه معنای خوش بهار بودی

تو هستی تا همیشه
در من
در من و دنیای من

باور کن
از تو برای تو می نویسم
تا همیشه
شاید روزی باز
من و تو ،ما شویم
دی ماه 1386 تهران

Sunday 13 January 2008

ترین ها

یک میل جالب به دستم رسید با عنوان ترین ها که مربوط بود به بزرگترین مکان ها و در حقیقت چیز های بشر ساخت.از انجایی که در سفرم و فقط فکرو ذکرم شده فرودگاه و گاهی هم مقایسه با فرودگاه خودمان این عکس به نظرم جالب اومد که بزرگترین فرودگاه در آمریکاست

اما عکس های فرودگاه امام در حال و هوای برفی تهران هم دیدنش خالی از لطف نیست




اما در خبر ها هم آمد که سرما و برف دامن مدیر کل فرودگاه امام خمینی را هم گرفت و ایشان را هم بر کنار کردند.در هر حال باید چاره ای اندیشید .مدیریت بحران تنها برکناری نیست .البته که هیچ کس و هیچ ارگانی مقصر نیست .تنها برف و سرماست که گناه کار است .اما این را هم اضافه کنم که دوستی قشنگ گفت که اگر فصل تابستان گفتند با کمبود آب رو برو هستیم و صرفه جویی کنید ایا مدیر آب و فاضلاب هم برکنار خواهد شد یا خیر.در هر حال در این چند روزهمه دردستگاه های اجرایی خسته شدند.خسته نباشید .شب خوش

Saturday 12 January 2008

101


به بهانه صد و یکمین دست نوشته ام می خواهم برای برای صد و یک روز گذشته از تمام کسانی با من صد و یک روز طی طریق کردند،تشکر کنم.صد و یک روز از عمر این وبلاگ می گذرد و من همچنان در آغاز راهم وبرای ادامه این راه چشم به راهم .ممنونم و شب خوش

Friday 11 January 2008

گاز ،گاز ،گاز


ایران دومین صادر کننده نفت و گاز اوپک است اما این روز ها خود در گیر شرایطی شده است که حتی صادرات گاز خود را نیز قطع کرده است.شاید هیچ وقت باورمان نمی شد که سرمایی این چنینی تا استخوانمان را هم بسوزاند.قطع گاز در شهر های شمالی ایران باعث شده که مردم در سرمای ده-پانزده درجه زیر صفر زندگی کنند.رسانه های جمعی از صرفه جویی صحبت می کنند.تمام برنامه ها با محوریت صرفه جویی است اما ایا برنامه های متعدد صرفه جویی گرما بخش خانه های سرد مردم قائم شهر و ساری و باقی هست؟ واقعا مدیران لایق در شرایط بحرانی لیاقت های خود را اثبات می کنند.

Thursday 10 January 2008

دلخوشی خواب ها


گاهی تو را کنار خود احساس می کنیم

اما چقدر دلخوشی خواب ها کم است

Wednesday 9 January 2008

رفته بودم سر حوض


رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید،عکس تنهایی خود را در آب
آب در حوض نبود
ماهیان می گفتند:
هیچ تقصیر درختان نیست
ظهر دم کرده ی تابستان بود
پسر روشن آب،لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید،آمد او را به هوا برد که برد
به درک راه نبردیم به اکسیژن آب
برق از پولک رفت که رفت
ولی آن نور درشت، عکس آن میخک قرمز در آب
و اگر باد می آمد دل او، پشت چین های تغابل می زد
چشم ما بود.
روزنی بود به اقرار بهشت
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی
همت کن
و بگو ماهی ها
حوضشان بی آب است
باد می رفت
به سر وقت چنار
من به
سروقت خدا می رفتم

-------------------------------------------------------------------------------------

نمی دونم چرا شعر های سهراب حس عجیبی داره .همه شعر هاش آدم و تکون میده.شب خوش

سکوت


تا حال فکر کردید که سکوت یعنی چی؟برای چه گاهی سکوت می کنیم و تمام حرف های سبک و سنگین را در درون خودمان زنده به گور می کنیم!گاهی برای رهایی سکوت می کنیم و گاهی هم برای پیروزی.اره برای پیروزی .عزیزی می گفت سکوت بهتر از هر قضاوت عجولانه ای است،سکوت درکنار زمان ،صبر و حوصله.گاهی با نشستن و نگاه کردن و البته در درون گریستن میشود خیلی ها را شناخت و حتی خیلی از گره ها را نیز باز کرد.شب خوش

Tuesday 8 January 2008

ایران در برف


چند روزی بودکه سایت باز نمی شد که بتونم سایت رو به روز کنم.در هر حال به علت شرایط ویژه ایران که همه جا تعطیل شده ما هم تعطیل شدیم.ولی چه مسافرتی شد برای من .شاید تهران و بهتر بگم ایران در پنجاه سال گذشته چنین سرمایی رو تجربه نکرده.شاید هر آمادگی که برای شهر تهران از قبل محیا شده بود قطره ای در دریا بود در هر حال این هم باز تجربه ای بود برای اینکه باز به یادمان آورد که وای اگر روزی تهران بلرزد.شب خوش

حمید عاملی بابای قصه گوی بچه ها هم رفت




حمید عاملی بابای قصه گوی بچه ها هم رفت. حميد عاملي كه متولد 1320 است فعاليت خود را از سال 1350 در راديو آغاز كرد و آخرين برنامه وي «قصه‌ يك روز تعطيل» بود كه 33 سال به طور مداوم روزهاي جمعه از راديو پخش مي‌شد. اين برنامه در شهريور ماه سال 1385 به دستور مدير راديو تهران متوقف شد و پس از 49 سال، فعاليت «حميدعاملي» در راديو متوقف شد. شاید هیچ کس صدای زیبا حمید عاملی را از یاد نبرد.روحش شاد

Saturday 5 January 2008

بدون شرح


ستاره اقبــــــــال



در اين آسمان بی ستاره که ستاره هايش را باد بردست
کجا توانم جستجو کرد ستاره بختم را
شايد ستاره ام هم با همان باد که آمد رفته باشد
ولی در اين آسمان بی ستاره جای ستاره ام خاليست
ولی ديگر وقت آنست که ستاره ای جايش بنشيند
ستاره ای که ستاره بختم باشد و نه ستاره بختش
در پرواز چه زيبا می خواند ، کبوتر
چه بی ستاره است آسمان امشب
در پس تاريکی اين سقف بلند
کدام پرنده پرواز خواهد کرد به سوی جنوب ؟
يا کدامين عاشق عکس معشوق را در برکه خواهد ديد ؟
شاید جست و خیز هزارن ماهی در تاریکی شب بی ستاره
رنگ و بوی همیشه را نداشته باشد
شاید پیدا نکند عاشق ره معشوق در دل تاریکی
چی بی ستاره است امشب ، آسمان

برف و شهرداری


آقای قالیباف واقعا قشنگ گفته بود که ضعف دستگاه های اجرایی ،ضعف مدیریت است.برف سنگینی چهره دود آلود تهران را زیبا و تمیز کرد اما نکته قابل توجه و تقدیر ،ساماندهی ستاد های برف روبی از ماه ها قبل در تهران بود.کیسه های شن و نمک همه جا بود ،همه خیابان ها نمک وشن پاشیده شد و همه نشان از هماهنگی یک مدیر توانا در شهرداری تهران حکایت دارد،شهردار سخت کوشی که مدریت را به صورت عملی اجرا می کند و نه حرف و سخن رانی و غیره واقعا باید به دکتر قالیباف و همه همکارانش خسته نباشید گفت.چهره شهرتهران نسبت به یک سال پیش واقعا تغییر کرده.

استانبول -تهران


چهارشنبه دوم ژانویه

دست نوشته ها با کمی تاخیر پست شد و لی خوب پست شد .مهم بودن است.من زیاد اهل مقایسه کردن نیستم ولی گاهی بعضی از چیز هایی که به چشم می آیند ،کمی آزار دهنده است.در هر حال روز گدشته توقف سه ساعتی در فرودگاه استانبول داشتم که واقعا از تعجب چشمانم باز مانده بود.ترکیه کشوری که سال ها دچار هزارو یک بیماری اقتصادی بود،بدون داشتن منابع طبیعی و و و و و ،فرودگاهی را ساخته بودند که از لحاظ امکانات از فرودگاه های دنیا چیزی کم نداشت هیچ، خیلی هم مدرن تر بود.تاسفم وقتی صد چندان شد که مدت زمان زیادی را صرف سوار شدن بر آسانسور پارکینگ فرودگاه امام خمینی تهران کردیم. صف های طولانی .مسیر طولانی ترتا تهران و و و و و و و ،ترکیه کجا و ما کجا

Tuesday 1 January 2008

دست نوشته های هوایی



از قدیم گفتند هرکاری رو باید تجربه کرد.البته کارهای خوب ،کار های بد رو بهتره که از تجربیات دیگران استفاده کرد.مثلا.......نه مثلا نداره ،بدآموزی داره.در هر صورت دست نوشت آغازین روز از سال 2008 میلادی رو در بالای ابر ها و در راه خانه می نویسم . گفتم خانه ،به نظر شما خانه کجا ست؟ هر کسی خانه را یک جور تعریف می کنه مثلا جایی که پدر و مادر ادم زندگی می کنند.یا جایی که هر کس برای خودش ،با دست های خودش می سازه یا هزارو یک تعریف دیگه ولی خلاصه خانه جایی است که دل آنجا خوش است با آرامش کامل در کناره تمام کسانی که دوستشون داریم و خانه رو انها پرازعشق و محبت می کنند.خانه دلتون در آغاز سال نو پر از امید. شب خوش