پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Tuesday 13 November 2007

نیمه گمشده





بار ها و بار ها از دوستت دارم ها گفته ام
هزاران هزاران بار معنایی از دوستت دارم را برایت تکرار کرده ام
از واژهای فریاد زده ام که معنایش را تازه تازه می فهمم
همیشه دوستت دارم برایم واژه ای بود ،حرفی بود مثل باقی
همشه تک و تنهابودم که به غروب می نگریستم
وقتی غنچه ای می دیدم به شکفتنش حسادت می کردم
زمانی که پرنده می دیدم آرزو می کردم مثل او آزاد بودم
همیشه تک و تنها ،یکه و بی کس
چه زمانها که طلوع ،برایم یاد آور روز بود و تنهایی
من عشق را در تنهایی بار ها مرور کردم
شاید اگر تنها نمی بودم معنایت را نمی فهمیدم
سال ها به دنبال خود بودم به دنبال نیمه گمشده
به دنبال راهی برای دریدن فاصله ها
چقدر سال ها انتظار ،چه پایان شیرینی بود دیدارت برای انتظار
خورشید تنهایی غروب کرد
سال های تنهایی تمام شد ،تنهایی محو
وقتی ایمان آوردم تنهایی را به خاک سپردم
و عمر رفته بی تو را حسرت
چه شیرین است با تو بودن
چقدر خورشید زرد
چه تلاطمی دارد موج عشق در اقیانوس چشمانت
چه زیبا می خواند چلچله عاشق
و من زندگی را با تو تولدی دیگر یافتم
آغاز یعنی تو ،یعنی من دست در دست
که فردا روز ها به حتم شیرین تر از دیروز خواهد بود
و امروز نماز شکر می گذاریم که برایمان روز آغاز است
که در تنهایی و غربت غم فراق چشیده ایم بسیار ، هر دو
من و تو نیمه گم شده ام



-------------------



کتاب صندوقچه قدیمی

No comments: