چه زود گذشت دوران کودکیم
دورانی که تازه یاد گرفته بودم عشق را هجی کنم
آموخته بودم که عشق یعنی پاکی ،صداقت و دوستی
چه ساده از کنارت گذشتم و چه ساده رفتی
عشق برایم معنای شیرین با تو بودن بود
اما تنها یاد دارم که عشق چه بود
چه زود گذشت دوران کودکیم
چقدر صادقانه بود دوستت دارم گفتن هایم
چه شیرین بود طعم لبانت وچه آبی بود رنگ چشمانت
آبیی که آرامشم بود ، راحتی خیالم وسبزی احساسم بود
من با صدای نفسهای سردت مرگ را به چشم می دیدم
وبا صدای خنده های کودکانه ات عاشق تر میشدم
چه زود گذشت دوران کودکیم
در جوانی دیگر خبری از عشق های کودکی ام نبود
اگر کودکی باز می گشت با او حرف بسیار داشتم
با او می گفتم که جوانی سنگم کرد ، بی احساسم کرد
جوانی با من چه ها کرد
چه زود گذشت دوران کودکیم
اما امروز تنها باید نگاه کنم که کودکی ام گذشت
و یک روز هم خواهم گفت اگر توانی داشتم فریاد خواهم زد
اگر جوانی باز می گشت به او می گفتم که پیری با من چه ها کرد
اما عمرم چه زود گذشت به سرعت خاموش کردن یک شمع
دورانی که تازه یاد گرفته بودم عشق را هجی کنم
آموخته بودم که عشق یعنی پاکی ،صداقت و دوستی
چه ساده از کنارت گذشتم و چه ساده رفتی
عشق برایم معنای شیرین با تو بودن بود
اما تنها یاد دارم که عشق چه بود
چه زود گذشت دوران کودکیم
چقدر صادقانه بود دوستت دارم گفتن هایم
چه شیرین بود طعم لبانت وچه آبی بود رنگ چشمانت
آبیی که آرامشم بود ، راحتی خیالم وسبزی احساسم بود
من با صدای نفسهای سردت مرگ را به چشم می دیدم
وبا صدای خنده های کودکانه ات عاشق تر میشدم
چه زود گذشت دوران کودکیم
در جوانی دیگر خبری از عشق های کودکی ام نبود
اگر کودکی باز می گشت با او حرف بسیار داشتم
با او می گفتم که جوانی سنگم کرد ، بی احساسم کرد
جوانی با من چه ها کرد
چه زود گذشت دوران کودکیم
اما امروز تنها باید نگاه کنم که کودکی ام گذشت
و یک روز هم خواهم گفت اگر توانی داشتم فریاد خواهم زد
اگر جوانی باز می گشت به او می گفتم که پیری با من چه ها کرد
اما عمرم چه زود گذشت به سرعت خاموش کردن یک شمع
No comments:
Post a Comment