گاهی خاطره ها دست از سر آدم بر نمی دارن و با کوچک ترین جرقه ای روشن می شن.واقعا چرا نمی شه ازخاطرات فرار کرد .شاید باید گفت چرا نمیشه از گذشته فرار کرد؟گذشته های خوب و بدی که کالبد آدم ها رو شکل داده و بزرگشون کرده .شاید گاهی از اوقات در گوشه ای تاریک ازکنج دلتون بشینین و گذشته مثل فیلم سینمایی به دقایق عمرتون از جلوی چشماتون عبور کنه . گاهی وقت ها اون قدر گذشته آدم ها سنگینه که نمی شه از زیر فشارش رها شد. هر جایی که نگاه کنی پر از خاطراته . می گن حرف پدر و مادر حقه. مادرم حرف قشنگی زد می گفت : گذشته ، در گذشت . شاید گاهی گذشته آدم ها رو بشه فراموش کرد، ولی ،چیزیه که فراموش نمی شه جای زخم هایی که می مونه.زخم هایی که به طول عمر ،همراه آدمه.اما باید دونست که گذشته دیگه بر نمی گرده و آینده ممکنه هیچ وقت نیاد و فقط یک زمان می مونه و اون هم حاله . از حالتون استفاده کنین به خوبی که اگر فردایی نبود به حسرت گذشته، حال و آینده رو نابود نکنیم.شب خوش
No comments:
Post a Comment