پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Friday 10 October 2008

غربت هرجایی ِکه تنهاباشی



امشب دلم می خواد یک نوشته از یک دوست رو پست کنم که خیلی حرف ها توشه .خیلی فکر کردم به این حرفی که زده و حیفم اومد که این چند خط رو با خسیسی پیش خودم نگه دارم هرچند که شاید بدون اجازه او این رو اینجا گذاشتم اما اون بخشنده تر از این حرف ها است که بخواد اون هم خسیسی کنه..بارون گفت:"مهم نیست کجای این دنیای خاکی ایستادی،مهم نیست طلوع و غروب خورشید رو از کجای این دنیا می بینی،مهم نیست که بوی بارون تو رو کدوم نقطه از دنیا عاشق می کنه.....هر جا که همزبونی نداشته باشی،هر جا که طلوع و غروب رو تنها دیدی ،هر جا که زیر بارون تنها دیونه شدی ،انجا اسمش غربته،حالا هر جا که می خواد باشه ".بی شک تنهایی بزرگترین دردی ِکه خدا آفریده ،از هر سرطان و درد بی درمونی بدتر و کشنده تره .

3 comments:

Anonymous said...

با این حرف در این مورد موافقم که تنهایی بغضی بشه تو گلو که ادمو می خواد خفه کنه، ولی همیشه هم این طوری نیست گاهی اوقات آدم از تنهایی هم می تونه لذت ببره اون دیگه بسته به شرایط روحی آدم تو اون زمان داره. من هر دو مدلشو تجربه کردم.

Unknown said...

امیدوارم که همیشه تجربیات خوب و خوش داشته باشید

Anonymous said...

ولی تو تنها نیستی...می خوای که تنها باشی و به قوله فروغ با رؤیا های دیروز زندگی کنی...این اشتباهه با واقعیت امروز زندگی کن