پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Sunday 5 October 2008

زندگی قمار است شاید هم یک هندوانه


زندگی گاهی وقت های خیلی عجیب و غریب میشود.گاهی باید از چیز ها و آدم هایی که دوستشون دارید چشم بپوشید و بگذرید و گاهی هم تو چشم پوشیده میشوی.شاید ما آدم ها موجودات عجیبی باشیم.بعضی ها حریصیم،برای همه چیز،حتی دوست داشتن و حتی دوست داشته شدن.نمی دونم باید برای رسیدن به عشق واقعی صبر کرد و یا کمی منطقی تر به دنیای اطراف نگاه کرد؟ بعضی ها قانع اند و به داشته های خود اکتفا می کنند ،حتی در دوست داشتن،بعضی ها به دنبال ایده آلند.چه باید کرد؟باید ایده آل گرا بود ،یا قانع؟البته که به نظر من نمی شود از خیلی نکات چشم پوشی کرد.بعضی ها موج های مخالف همند و نمی توانند در کنار هم به آرامش برسند.دقیقا زندگی و هدف از زندگی شاید رسیدن به آرامش باشد.آرامشی که این روز ها کمتر شاهد یم. باهم بودن ها بوی آرامش نمی دهد ،بوی تند دورویی می دهد،فرقی نمی کنه چه مرد چه زن.اما چاره چیست؟با اولین کلمه عاشقانه وارد زندگی شد که بی رحم است یا منتظر ماند.بعضی ها آغاز حرکت برای رسیدن به آرامش را سنین پایین می دانند.فکر می کنم درست باشد.هرچه سن بالاتر می رود توقعات ما هم بالاتر می رود و به راحتی تسلیم شاید سرنوشت هم نوشیم .اما زندگی یک قمار است یا انسان می برد یا می بازد.اما دادگاه های خانواده این روز ها خیلی شلوغ تر شده است فکر می کنم همه بازنده اند.خدا داند شب خوش

3 comments:

Anonymous said...

به نكات خوبي اشاره كردي. من اين روزها با خيلي از موارد دارم دست و پنجه نرم مي كنم.

Anonymous said...

نه ايده آل گرا باش نه قانع... و نه با چشم بسته انتخاب کن، فقط گاهی پاهاتو از خط قرمز های لعنتی که دور خودت کشيدی فراتر بزار...در غير اين صورت قرمزيهاهر روز پررنگ ترو پر رنگ تر می شن... بهت قول اگه امروز چشماتو به روی بهترينهایی که داری ببندی فردا دیگه حتی همون ها رو هم نداری... البته برداشت خاصی از اين حرف ها نکن صرفاً تجربه ی شخصی خودم بود

Unknown said...

مرسی سمیه عزیز از نظرت .دقیقا درست می گی بعضی از آدم ها یک خط قرمز دور خودشون می کشن و توش غرق میشن.اما بعضی ها هم نه .شاید سرنوشت شاید قسمت و و و در هر حال مرسی از نظرت