پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Wednesday 13 August 2008

پراکنده از دل تنگی ها



داشتم عکس نگاه می کردم. جایی خوندم که عکس ها لحظه ای از یک اتفاق است.اتفاق های خوب و بدی که شاید ،شاید که نه ،به حتم تکرار نشدنی هستند.دیدین بعضی ها از عکس دیدن و گرفتن بدشون می یاد.اگر نشنیدن حالا بشنوین.بعضی از آدم ها از دیدن گذشته در آینده می ترسن.جالب بود.ترس از پیری در گذشته های جوانی.خیلی فلسفی شد .خودمم هم نفهمیدم .این روز ها چقدر دلم می خواد پراکنده بنویسم .از کیوان بنویسم که چهرش رو مجسم می کنم وقتی جلوی کامپیوتر نشسته و عکس های دیجیتالی زندگیش رو مرور می کنه.واقعا عاشقه؟دلم می خواد از دختر و پسری بنویسم که دانشجواند و برای خرج تحصیل در بیمارستان قسمت دیپلمات زمین پاک می کنند .مادرم می پرسه چرا؟شاید دلش نمی خواد باور کنه که خیلی چیز ها عوض شده.دلم می خواد از کاغذ پاره هایی بنویسم که چقدر من و امثال من برای گرفتنش سختی و غربت و تنهایی می کشیم.دلم می خواد از بچه های پرورشگاه بنویسم که داغ بی کسی رو تا آخر عمر می بینند.دلم می خواد از قطعی برق بنویسم.قطعی برق به من چه ؟دلم می خواد از المپیک بنویسم از برو بچه های ایران که یکی بعد از دیگری حذف می شن .چرا ؟.دلم هوای آبمیوه امید کرده ،یادش بخیر.دلم می خواد از طرح های جور واجور برای تربیت نسل جون بنوسم.اثر داشت ؟نسل جوونی که چایی صبحش را با شیشه می خوره،نهار توی کریستال و شب توی دود خیابون های تهرون کروک ماشینش رو باز می کنه و برای دوست دخترش گل رز می خره دسته ای چند تومن؟نمی دونم قیمت از دستم در رفته .خندم گرفت شبکه خبر می گفت تورم انگلیس شده چهار درصد،کویت یازده درصد ،فلان جا اینقدر .... شاید نویسنده یادش رفته خبر رو از بازار تجریش ،از حسن آقا قصاب بپرسه، گوشت چند؟مرغ ،پنیر تخم مرغ.راستی توی فلان دهاته بهمان جا چه خبر .دلم می خواد پراکنده بنویسم .اما دلم هوای دود آلود تهرون رو می خواد ،قوربون چاله چوله های خیابون شاپور،یاد ترافیک میدون راه آهن،فرشته هنوزم ترافیکه،جردن چی؟بنزین گرون شد خاله خانم گفت ترافیک کم می شه . یاد بنزین هشتاد تومنی بخیر.من بنزین پنج تومنی هم یادم .سی لیتر صد و پنجاه تومن.خواب نیست ،خاطرس.واسه بنزین توی صف ،برق رفت ،ژنراتور بنزین نداره .آره دلم واسه جاده تنگه.دلم واسه اون خیابون های هر کی هر کیش که اگر راه نگیره بازی رو باختی تنگ شده .چقدر قانون ،چقدر انضباط ،چقدر آسایش ،چقدر احترام ،آدم از این ها خسته می شه.اگر امدم اولین جایی که برم، میرم پیش ضامن آهو،اون واسه ضمانت آدم ها هیچی نمی خواد .سال هاست نرفتم.دلم واسه ایران تنگه از خلیج همیشه فارسش تا خزرش،دلم واسه خونه تنگه .در هر حال شب خوش

No comments: