پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Monday 5 May 2008

تحلیل اقتصاد بر پایه اقتصاد


این روز ها تحلیل و بررسی اخبار اقتصادی ایران و جهان یکی از کار های مورد علاقه ام شده است.متاسفانه بحث اقتصاد ارتباط مستقیمی با سیاست روز کشور ها دارد که شاید ورود با این عرصه کمی با سیاست های دست نوشته های من در تضاد باشد اما تحلیل اقتصاد بر پایه اقتصاد شاید از تحلیل اقتصاد بر پایه سیاست شیرین ترباشد .در هر حال اخبار اقتصادی بخصوص در ایران با افزایش رشد نقدینگی و به تبع آن رشد تورم جنب و جوش خاصی گرفته است. هر چند که بعضی از خبرگزاری ها بسیار تند و تیز و بعضی با سیاست میانه روی سعی در انتقاد دارند اما واقعیت به صدا آمدن زنگ خطر های زلزله اقتصادی است که نیازمند توجه است.شاید با نگرش به این مسئله به صورت ملی بتوان از تجربیات بزرگان اقتصاد و سیاست در جهت تثبیت اوضاع اقتصادی استفاده کرد.از دست دادن فرصت ها با بازی های سیاسی و جناحی سبد خانواده ها را سبک تر و تورم را بالاتر خواهد برد.شاید نفت را نتوان هیچ وقت سر سفر های مردم اورد چون قابل خوردن نیست اما می توان تورم تقریبا 20%بدون احتساب اقلام اساسی همچون مسکن ،را کاهش داد در هر حال.مطلبی را از سایت خبر گزاری فارس خواندم که عینا برایتان نقل می کنم.شب خوش
در قرن شانزدهم ميلادي همزمان با هجوم طلا از مستعمرات به برخي كشورهاي استعمارگر علت اساسي افزايش سطح عمومي قيمت ها يا همان تورم، ورود سيل آساي فلزات گرانبها به اين كشورها تشخيص داده شد. در آن زمان براي اولين بار، رابطه بين تورم و حجم پول شناخته شد و ديويد ريكاردو براي اولين بار پس از حدود سه قرن اين در نظريه را به صورت فرموله شده بیان کرد
(M=PY)
M حجم پول
P سطح عمومي قيمت ها
Y حجم معاملات يا در واقع حجم توليد است
جان استوارت ميل 30 سال پس از ريكاردو به رابطه فوق پارامتري به نام سرعت گردش پول را اضافه كرد و رابطه امروزي به دست آمد.
MV= PY
Vسرعت گردش پول
تا اوايل قرن بيستم منظور از ام(به علت مشکلات فونتی-شما ببخشید)در اين رابطه تنها اسكناس و پول فلزي در گردش بود اما در اوايل قرن گذشته، اروينگ فيشر، اقتصاددان آمريكايي شبه پول را هم وارد نظريه مقداري پول كرد. به همين دليل برخي اقتصاددانان رابطه مقداري پول را به اسم رابطه فيشر هم مي شناسند. اين رابطه در يكي دو قرن گذشته يكي از معتبرترين معادلات اقتصادي در علم اقتصاد بوده است و تنها كسي كه در صحت آن تشكيك كرد، فردي به نام جان مينارد كينز بود كه بي اساس بودن نظريات او توسط ميلتون فريدمن، اقتصاددان شهير قرن بيستم ثابت شد.
. بنابراين گزارش مي‌توان به رابطه فوق با دو ديدگاه متفاوت نگاه كرد. اولين ديدگاه اين است كه با افزايش نقدينگي(ام) و هدايت آن به سمت توليدات، مي‌توان حجم توليد (وای)در جامعه را افزايش داده و بدين ترتيب از افزايش نرخ تورم(پی) جلوگيري كرد و حتي با رشد بيشتر توليدات و رونق اقتصادي زمينه‌هاي كاهش نرخ تورم را فراهم كرد.اما از سوي ديگر در صورت عدم اتخاذ سياستهاي مناسب و روانه شدن نقدينگي به سمت بخشهايي غير از توليد، تورم در جامعه بالا رفته و تزريق نقدينگي نه تنها باعث افزايش توليد نمي‌شود بلكه به علت افزايش تورم و رشد قيمتها امكان افزايش توليد را با مشكل مواجه خواهد كرد.

No comments: