پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Saturday 20 September 2008

رهایت می کنم ،همانطور که تو کردی و تو می خواهی


دلم خیلی پره ،از خودم ،از تو ، از زمین و از زمون ،چراشو نپرس.مدت هاست که حرف نزدم و فقط نشستم و شنیدم ،دیدم و هیچ نگفتم. از کنارم بار ها گذشتی ،حتی بدون اینکه نگام کنی . شاید دلت پر باشه ،از من و از روزگار،نمی دونم .دلم منم پره، از تو و از روزگار.مدت هاست که در سکوتم غرقم و نفس می کشم.مدت هاست که برای رهای از تو هیچ کاری نکردم. مدت هاست که تو رو رها کردم ،همون طوری که خودم رو رها کردم.شدم یه موجود بی احساس ،شدیم مثل آدمی که روز گار می گذرونه برای رسیدن به ،نمی دونم کجا،شدم یه قلب یخی ،. یکی پرسید آخرش چی؟گفتم زندم و محکومم به زندگی ،محکومیتی که می تونه شیرین باشه و می تونه تلخ.اما باید شیرینش کرد.چند روزی می شه که شاهد یک بحثم ،بحثی برای اثبات ،نمی دونم چی؟بین دوتا فرشته :یکی مرگ و یکی زندگی.شاید خنده دار باشد اما این فرشته مرگ هم زنده است ،خودش دیروز گفت.اما من که فرشته زندگی ام همیشه زنده ام حتی اگر تو نباشی.شاید هیچ وقت نیایی و شاید هیچ وقت من و تو ما نشیم اما ،اما و اگر و شاید .تو کیستی ؟من کیستم ؟نمی دانم .اما میدانم که زنده ام و زندگی خواهم کرد با تو یا بی تو .باید رهایت کنم ،همانطور که سالهاست تو رهایم کردی.

توضیح: لطفا به دنبال اشخاص حقیقی و حقوقی نباشید ،این متن تنها نقشی از یک ذهن آشفته خیالی بود

1 comment:

Anonymous said...

title in post mano ashofte tar az khode to mikone...bad az oonjaee ke man khodazari daram har bar khazano baz mikonam aval ino mikhonam bad miram soraghe POSThaye jadid :)