یه موضوع که همون یک موضوع باشه به قول ما تهرانی ها،یاد فرزاد حسنی و مجموعه کوله پشتی افتادم ،کارش و دوست داشتم گاهی وقتها خیلی این لفض و بکار می برد که آره ما تهرونیا میگیم فلان چیز و بهمان چیز.بگذریم البته گاهی تند هم میرفت و مهمون بدبخت رو بد کنف می کرد .بگذریم امروز آقا رضای گل بلبل(1) از من پرسید ببینم این نوشته ها مال کیه ؟من هم گفتم اون هایی که اسم کتاب رو میزنم نوشته های خودم بقیش واسم جالب که میگذارم اینجا.من نه شاعرم نه نویسنده .گه گاهی می نویسم به قول یکی از بزرگان که یادم نیست کی بوده،کاش از عموم بپرسم ،گاهی قلم رو روی کاغذ به گریه وا می دارم.در هر حال اگه دوست دارین خوشحال میشم بخونین اگه نه که شما رو به خیر و ما رو به سلامت.اها چشم بابا چشم تا حالا دو تا مجموعه دست نوشته هام رو جمع آوری کردم .یکی به اسم من و تنهایی های من و دیگری صندوقچه خاطرات .حالا دیگه جدا شب خوش
No comments:
Post a Comment