پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Saturday 27 October 2007

یک خواهش

سلام شب بخیر
الان که می نویسم تنها صدایی که شنیده میشه ،صدای بارون.اینجا خیلی مثل شمال خودمون می مونه ولی بوی برنج نمیاد ،بوی سوختن هیزمم نمی یاد.در هر حال این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست.این هایی که می نویسم به این معنا نیست که من الان اینجا دیپرس شدم اخه می دونم الان بابا مامانم که بیان اینا رو بخونن می شینن ساعت ها فکر می کنن. به قول قدیمی ها خوبم هیچ ملای نیست جز دوری از شما.این از این .مطلب دیگه که من و به فکر وادار کرد ،اینه که یکی از دوستای قدیمی یه قسمتی ازنوشته ها شو برای من نوشته بود .خیلی لطیف نوشته بود به این فکر می کردم که چقدر این نوشتن بین هم سن و سالای من نکته قابل تاملی است.،خیلی ها می نویسن و انصافا قشنگ و لطیف می نویسن.واسه همه جوان های خوش قلم ایرونی هر جای دنیا که هستن آرزو میکنم هیچ وقت جوهر قلمشون خشک نشه. با جمله ای از رضا ر شید پور نوشتم و تموم می کنم که می گفت:من و رها کن از این حس تنهایی.
یه چیزی یادم رفت اگه به کلبه ما سری زدین یک دقیقه هم وقتتون رو به من بدین.یه نظرکوچولو برام بنوبسین والسلام

No comments: