پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Thursday 25 October 2007

هیچ ننوشتی هیچ


چه صادقانه گفتم دوستت دارم
اما چه بی احساس نگاهم کردی
چقد سخت بود در کنارت بودن و هیچ نگفتن
چه جانی از من به سر آمد وقتی به سوی دیگر ی رفتی
آن زمان که گفتم می ترسم خندیدی
هیچ نگفتی ، هیچ ، از آزارم به شوق آمده بودی
چه تلخ بود در آیینه نگاهت کردن
چه طولانی بود خنده های سوزانت با یار دگر
از برای من تو قبله احساس بودی ، من از برایت هیچ
تو پرندهای بودی که پرواز می کردی اما من
اما من محکوم به نگاه کردن، نگاه کردن تا آخر عمر
تو باز گذاشتی و گذشتی ، تو این بار هم نماندی
آمده بودم که عشق را باز با تو بشناسم امـــــا دیر بود
ناگهان چقدر زود دیر شد،من ماندم و من
در پس خروار ها کاغذ ، در پس هزاران قلم مدفونم
مدفونم که از تو بنویسم ، از تویی که هیچ برایم ننوشتی ،هیچ
-------------------------------------------------
ازکتاب من و تنهایی های من

No comments: