سال ها پیش بود
تازه آموخته بودم چگونه بودن را
تازه نگاه کردن به غنچه تازه شکفته گل ها را یاد گرفته بودم
چقدر زود گذشت چقدر دل کندن سخت بود
چقدر دل دادگی سخت تر و چقدر عشق روحانی
سال ها پیش بود
تازه آموخته بودم عشق را با مداد زندگی بنوسیم
عین را با قرمز،شین را با سبز و قاف را با سفید
که عشق برایم معنای زندگی بود
سال ها پیش بود
آموخته بودم بمانم و عاشق شوم
زندگی کنم و بیاموزم که عشق یعنی زندگی
چقدر زود گذشت چقدر زود تمام نقاشی هایم از عشق بخار شد
سال ها پیش بود
روز های با تو بودن برایم روز های سختی بود سخت تر از بی تو بودن
چقدر افسانه ساختیم و قصه ها پرداختیم
چقدر صادقانه نگاه کردیم و گذشتیم
چه بی احساس نگاه مان کردند و گذشتند
چقدر سخت بود ،چقدر سخت بود
سال ها پیش بود
--------------------------------------------------------------------
این نوشته ای بود از کتاب صندوقچه قدیمی که سال ها پیش نوشته بودم
No comments:
Post a Comment