پی نوشت
Friday, 29 February 2008
اعتماد به نفس از نوع ایرانی
Thursday, 28 February 2008
چهار راهی
Tuesday, 26 February 2008
ميخ در ديوار
يكي بود يكي نبود، يك بچه كوچيك بداخلاقي بود. پدرش به او يك كيسه پر از ميخ و يك چكش داد و گفت هر وقت عصباني شدي، يك ميخ به ديوار روبرو بكوب. روز اول پسرك مجبور شد سی و هفت ميخ به ديوار روبرو بكوبد. در روزها و هفته ها ي بعد كه پسرك توانست خلق و خوي خود را كنترل كند و كمتر عصباني شود، تعداد ميخهايي كه به ديوار كوفته بود رفته رفته كمتر شد. پسرك متوجه شد كه آسانتر آنست كه عصباني شدن خودش را كنترل كند تا آنكه
ميخها را در ديوار سخت بكوبد. بالأخره به اين ترتيب روزي رسيد كه پسرك ديگر عادت عصباني شدن را ترك كرده بود و موضوع را به پدرش يادآوري كرد. پدر به او پيشنهاد كرد كه حالا به ازاء هر روزي كه عصباني نشود، يكي از ميخهايي را كه در طول مدت گذشته به ديوار كوبيده بوده است را از ديوار بيرون بكشد. روزها گذشت تا بالأخره يك روز پسر جوان به پدرش روكرد و گفت همه ميخها را از ديوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف ديواري كه ميخها بر روي آن كوبيده و سپس درآورده بود، برد. شده پدر رو به پسر كرد و گفت دستت درد نكند، كار خوبي انجام دادي ولي به سوراخهايي كه در ديوار به وجود آورده اي نگاه كن !! اين ديوار ديگر هيچوقت
ديوار قبلي نخواهد بود. پسرم وقتي تو در حال عصبانيت چيزي را مي گوئي مانند ميخي است كه بر ديوار دل طرف مقابل مي كوبي. تو مي تواني چاقوئي را به شخصي بزني و آن را درآوري، مهم نيست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهي گفت معذرت مي خواهم كه آن كار را كرده ام، زخم چاقو كماكان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. يك زخم فيزكي به همان بدي يك زخم شفاهي است. دوست ها واقعاً جواهر هاي كميابي هستند ، آنها مي توانند تو را
بخندانند و تو را تشويق به دستيابي به موفقيت نمايند. آنها گوش جان به تو مي سپارند و انتظاراحترام متقابل دارند و آنها هميشه مايل هستند قلبشان را به روي ما بگشايند
شاید این نوشته را قبلا هم خوانده باشید اما باز خوانی ان بد نیست.شب خوش دوست خوب من
Monday, 25 February 2008
فرزند صبح
Sunday, 24 February 2008
Saturday, 23 February 2008
رفتی بی آنکه بگویی خداحافظ
امشب توی کنج تلخ تنهاییام یادت بودم
یاد روز های قشنگ با تو بودن
یاد هوای پاییزیه شمرون و حرف های عاشقانت
امشب دوباره خاطراتم رو مرور کردم
دفتر خاطرتم از بس به یادت ورق خورده ،
دیگه تار و پودی براش نمونده
نمی دونم کی می خواد خاطراتت دست از سرم بر داره
خاطراتی که پر از غمه ،غم جدایی و غم رفتن
گاهی صداقتت رو تو آیننه نگاه می کنم
چه قدر آیینه زنگار بسته،چقدر تاریکه
از برای تو من ترک وطن کردم
من با عشق فرش سلیمان بافتم
پرواز کردن را با عشق تجربه کردم
پروازی بی صعود و بی فرود
دل من دل تنگت نیست
در استانه پرواز است ،این آخره راه است
پرواز می کند ،نه برای عشق تو
پرواز میکند برای رهایی از تو
برای از خود دور شدن ، برای عاشق شدن
با تو بودم و عاشق ، بی تو اما عاشقتر
من عشق را با آبرویم ساختم
محبت را پل کردم برای به تو رسیدن
اما تو با رفتنت سد جدایی ساختی
حتی بی آنکه بگویی خداحافظ
تنها نشسته ام و نظاره ات می کنم
دستانت را با صورتم احساس می کنم
اما چقدر سنگ قبرت سرد است
اسفند 86 انگلیس
Friday, 22 February 2008
پرونده بنزینی
Thursday, 21 February 2008
Wednesday, 20 February 2008
حق مسلم ماست
Tuesday, 19 February 2008
Monday, 18 February 2008
سپندار مذگان
امروز روز بیست و نه بهمن ماه بود که به نقل تاریخی روز سپندار مذگان روز عشق در فرهنگ کهن ایران زمین است،شرح حالش را حتما می دانید.در هر حال برایم موج گسترده تبریکات این روز، هیجان انگیز بود که مردم به خصوص جوانان چقدر به آداب رسوم کهن ارزش قایل هستند. من هم چنین روزی را که به عنوان روز عشق ایرانی نامیده می شود به همه عاشقان تبریک می گویم .اما عکس که با یکی از ای میل ها بود که در اینجا گذاشتم واقعا شعارزیبایی داردکه :ایرانی ،سنت ایرانی را جشن بگیر.در هر حال به یاد خلیج تا ابد فارس و دریای همیشه خزر،از شرقی ترین شرق تا غربی ترین غرب،به بلندای دماوند، در روزی که به نام عشق ایرانی است ،عهد عاشقی می بندیم با ایران ،ایران همیشه آباد و همیشه جاویدان.شب خوش
Sunday, 17 February 2008
برای دین یا ضد دین؟
آیینه نیاز
ای کاش بی منت دوست داشتن را به هم میاموختیم
ای کاش دلهامان مثال آینه بود و آینه زیستن را مسلک خود می کردیم
آینه ای که همیشه آیینه است حتی اگر قابش به تاراج موریانه ها رفته باشد
یا حتی اگر زیر و زبر روزگار، زنگ خورده اش کرده باشد ، باز هم آینه است
حتی اگر بشکند و هزار تکه شود هر تکه اش ، تکه ای ازآینه خواهد بود ،
پر از طروات و عشق ، پر از شوق خنده هایت
ای کاش من آینه بودم،ای کاش تو آینه بودی و ای کاش ما آیینه بودیم
شاید تنها در این حال می توانستیم
و لب هایی که سرشار از واژه واژهء مهربانیست
دستهایت را به من بسپار، چشمهایت را برای دیدن نیاز دارم
نیاز . م بهمن 86 تهران
Saturday, 16 February 2008
قهوه تلخ
Friday, 15 February 2008
سنتوری هم بالاخر آمد
Thursday, 14 February 2008
این عشق چه ها می کند
Wednesday, 13 February 2008
روز عشق
من دل آویزترین شعر جهان یافته ام
این گل سرخ من است
دامنی پر کن از گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه ی دشمن
که فشانی بر دوست
راز خوشبختی هر کس به پراکندن اوست
در دل مردم عالم ، به خدا
نور خواهد پاشید
روح خواهد بخشید
تو هم ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو
این دل آویزترین شعر جهان را،همه وقت
نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو
دوستم داری را از من بسیار بپرس
دوستت دارم را به من بسیار بگو
سیزده عدد شانس یا بد شانسی
Tuesday, 12 February 2008
خنده زیبا چند؟
شاید شنیدن این جمله کمی شما را به خنده وا دارد که کشور پیش رفته ای با نام انگلستان که در سال های نه چندان دور آفتاب در امپراطوریش غروب نمی کرد ،از لحاظ بهداشت دهان و دندان یکی از بدترین کشور های جهان به حساب می اید که دولت های ان(انگلیس - اسکاتلند- ویلز) سالیانه میلیارد ها پوند درجهت بهداشت دهان و دندان هزینه میکنند اما آب در هاون می کوبند.عکس فوق نمونه ای از این باغ زیباست. پیام بهداشتی امشب: روزی سه بار مسواک و نخ دندان فراموش نشود.شب خوش
Sunday, 10 February 2008
خلیج تا ابد فارس
Click the By Arabian Gulf, do you mean Persian Gulf? button, and never try again. If you typed Arabian Gulf, make sure you read some history books. ...arabian-gulf.info/ - 4k - Cached - Similar pages - Note this
و اما داستان از این قرار است که دوست عزیز دوران کودکی من" پندار یوسفی" با ایجاد یک سایت ساختگی وهدایت جستجو گرانی که به دنبال نام خلیج عربی هستند ،آنها را به اشتباه خود واقف می کند.واقعا ایران به داشتن چنین جوانانی افتخار می کند.این خلیج همیشه فارس بوده است و همیشه هم خواهد ماند.حتما امتحان کنید
لینک مربوط به سایت پندار عزیز است در مورد گوگل
خاطرات
Saturday, 9 February 2008
پشت صحنه دلی نمانده برای فریاد
Friday, 8 February 2008
از تـــــــو بــــــــا تــــــو
با تو از تو گفتم
با تو از احساسم و عشقم
با لبخند تلخت
لبخند زدم و در درون گریستم
با گریه سردت
با صدای بلند اشک ریختم و نالیدم
با نگاه بی مهرت
عاشق شدم و پرواز کردم
با نا امیدی احساست
عشق و احساس قربانی نگاهت کردم
با تلخی جوابت
شیرینی نگاهت رو جایگزینش کردم
با تو بودن رو
من فقط در خیالم دیدم
با تو بودم امــــا
دور ِ دور ، من نزدیک اما تو دور
با چشم دل دیدمت
اما با چشم نگاه فاصله بسیار بود
با خیالت و با احساسم
روزی من تنهاییم را با فاصله خواهم درید
Thursday, 7 February 2008
پارکینگ های مردانه
Wednesday, 6 February 2008
پراکنده از همه جا و فقط فوتبال
Tuesday, 5 February 2008
در نگهداری دوست بکوشید
Monday, 4 February 2008
نخستین کاوشگر فضایی ایران پرتاب شد
Sunday, 3 February 2008
تهران همیشه نور است
Saturday, 2 February 2008
نامه های بی جواب
برایت می نویسم هر روز، هر ساعت ،هر دقیقه و هر ثانیه
به تک تک کلماتم عشق را کوک میزنم
با تمام بیت های عاشقانه ،عاشق می شوم
من برایت از غم دوری می نویسم
از غم بی تو بودن
برایت سال ها از غم جدایی ها نوشته ام
از انتظاری که نمی دانم کی و کجا پایان خواهد یافت
به احترام سرنوشت سکوت می کنم تا لحظه موعود
از برای تو من سکوت را قربانی می کنم
می نویسم اما نمی دانم نامه هایم را می خوانی یا نه؟
کبوتر عشق هر روز قاصد نامه های من است
نامه هایی بی جواب.
نامه هایی که نمی دانم حتی پاکتش باز می شود یا نه؟
و برای پنهان کردن عشق، قلم شکسته ای
نمی دانم ، نمی دانم
اما من هر روز می نویسم و هر روز خواهم نوشت
هر ساعت،هر دقیقه و هر ثانیه
تا لحظه موعود
به امیدی می نویسم که دیر نرسم
سرنوشت !همه چیز در دست توست
بهمن 86 انگلیس