پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Friday 11 July 2008

تولد برادرم سهیل


زیبا ترین لحظه برای هر پدر و مادری لحظه ایست که ثمره یک عشق ،آرزو و امیدشان به زندگیشان قدم می گذارد و دوباره شکوفه های بهاری ،در آشیانه شان جوانه میزند.بیست و یکم تیر ماه 1349 برای دو کبوتر عاشق یعنی پدر و مادرم مرحله ای ازعشق دوباره بود که با تولد برادرم سهیل برایشان آغاز شد.زندگی چقدر شیرین شد وقتی اولین کلام را از او شنیدند:"بابا"پدر عکس گرفت ،مادر اشک ریخت.سال ها می گذشت و سهیل در کنارشان بزرگ و بزرگتر می شد .چقدر آرزو ها برایش داشتند. پدر به خود می بالید از داشتن چنان فرزندی ،قربان صدقه های مادر عطر عشق را در فضای خانه کوچکشان می افشاند و چقدر شیرین بود زندگی .شاید نمی دانستند که روزی مجبور خواهند شد به خاطر شرایط آن دوران، جگر گوشه زندگی شان ،عشق شان را راهی دیار غربت کنند.سهیل ،ستاره سهیل شده بود،چقدر سخت بود، من میدانم که مادر در غم فراغ چگونه اشک می ریخت.موهای سفید پدر نشان از پیری زود هنگامش نبود ،غم دلتنگی ها بود .امان از جبر روزگار.سهیل بزرگ شد ،روز ها و سال ها گذشت و او امروز سرافراز ،در آستانه بهار دیگری است .بهاری که بر روی قله افتخار ،آرزوی مادر و پدرش را برای همیشه جاویدان کرد.او امروز دیگری پسری بازیگوش نیست ،او امروز با افتخار عضوی از جامعه پزشکی ایران است وهمه به او می بالیم. برادر نازنینم بهار زندگیت همیشه پر گل.

No comments: