روزی بر تکه ای کاغذ خواهم نوشت نامت را
روزی بر تکه ای کاغذ خواهم نوشت رسمت را
روزی بر تکه کاغذ پاره ای خواهم نوشت
خواهـــم گـــفــت کــه دوستـــت داشـــــــتم
تا بدانی که احساسم همچون کاغذ، پاره پاره شد
تا بخــــــــوانی چـــــه گذشـــــت بر من خسته دل
تا بـبــیـنـی کـــه ســالها چـــــــه نوشتم بر قلبم
تا بدانی که بازی کودکانه ام بازی احساس بود
و من گفتم.... سالها گفتم که دوستــــت دارم
امــــا نـــــدیدی و گــــذاشـــتی و گــــذشــــتی
و حال با تنـــی رنجـــــور می گوییم
ای نو گل بهار تنهاییم دوستت دارم
بخدا دوستت دارم
No comments:
Post a Comment