پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Saturday 8 December 2007

کبوتر عاشقی







دلم در کوچه پس کوچه های دل تنگی اسیره
دلم ،اسیر عاشقی ای کهنه است
گفته بودم تنهایم نگذار اما.....
حالامن تنها، خسته و بی کسم
من تنهای تنهام
امشب با تنهاییم روزمو افطار کردم
کاش نگاهم می کردی
کاش با پر نگاهم پرواز می کردی
کاش من و تو ما می بودیم
اما تنها در پس سایه ات راه رفتم و نگاهت می کردم
چه قشنگ بود خنده های کودکانه ات
شیرین بود راه رفتنت زیر باران
در سایه هایت گم شده بودم
در تنهایی هایم اسیر بودم
اسیر بند و زنجیر، اسیر سایه ها
چه تند می دویدی اما من اسیر بودم ،
چه سبک بال بودی اما من در اسارت خاک
دیدی؟ دلت همین را می خواست ببیند؟
دلت می خواست، رفتنت را ببینم
آری دیدم ، تلخ بود
تلخیی که حتی شیرینی دیدارمان را هم تلخ کرد
رفتی و دیگردلی نمانده برای عاشقی
نمی خواهم دیگر دل به عاشقی بسپارم
من خسته ام ،خسته از عشق و هر کلام عاشقانه
کبوتر قشنگ پرواز کن تا به اوج
من زمینی ام و جایم روی همین زمین خسته است
بدرود ،بدرود ای مسافرای کبوتر قشنگ عاشقی بدرود .

No comments: