پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Tuesday 4 December 2007

عشق واژهای پر رنگ در بی رنگی



شبی آمد تنها و خسته و عاشق
بی سر پناه و زخمی و خسته
آمد و تنهاییش را در سفره احساسم گستراند
تنهاییش را با تنهاییم مرحمی گذاشتم
دو تنها و غریب بودیم در غربت تنهایی
تنهاییم را گریه کردو به تنهاییش گریستم
به دنبال عشق بود من گریزان
به دنبال یار بود من خسته
به سوی نور بود و من تاریکی
تنها دستانش را دردست گرفتم و به غربت سرد تنهایی نگریستیم
به سقوط خورشید در غروب
به صفای دل عشاق می نگریستیم و می گریستیم
او تنها
من خسته
او عاشق
تنها می نگریستیم و می گریستیم
تنهاییش همرنگ تنهاییم بود
معنای عشقش معنای تازه ای از واژه بی پایان عشق
عشق واژه ای پر رنگ در دشت زرد زندگی

No comments: