پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Friday 27 February 2009

مرور ،شاید هم تولدی دیگر


ساعت هاست که دارم آهنگ راز ناصر عبداللهی را گوش می دهم،شعر زییایی دارد اما هنوز بعد از ساعت ها گوشش نمی کنم،حس عجیبی دارم بعد از دیدن آرامش با دیازپام ده.هیچ وقت از محسن نامجو خوشم نمی آمد ،چه آن زمانی که شهرتی نداشت و شنیده بودم و چه حالا که نامی برای خودش ساخته است .چرا خوشم نمی آید هم شاید به قول خود محسن نشان از عقده های درونی من باشد،اما در طی فیلم صدای گرفته و خش دارش روی اعصابم بود اما خوشم می آمد وقتی حرف می زد.هنوز درگیر فیلمم ،ساعت هاست می دانم که برای رهایی از صدایش باید به صدایش گوش کنم اما ناصر رهایم نمی کند.بار 1001 است که دوباره بی اختیار فریاد می زند که ازم نخواه که با تو بمونم
،تو هیچی از من نمی دونی ،اگه بگم راز دلم رو تو هم کنارم نمی مونی.روز هایم عجیب است عجیب تر از روز هایی که برایم خیلی عجیب بود.این روز ها ،همه اش مرور می کنم ،خودم را زندگی را زمان و زمین را و هر چه که بشود مرورش کرد و هر وقت که بشود ،گاهی خواب هایم هم خواب های مروری شده است و من همچنان در مرورم.احساس می کنم ساکن نشسته ام اما ساکن نیستم،خسته ام می دانم ،خسته از تکرارم .شاید باید دوباره آغاز کنم.از کجا از کی و از چه؟باید آغاز کنم دوباره بودن را .باید دوباره متولد شوم ،یکباره دیگر ،تولدی دیگر،بهار نزدیک است  

2 comments:

Anonymous said...

تحول در آستانه بهاری دیگه عالیه.

Unknown said...

موافقم امیدوارم که بتونم
ممنونم دوست من