پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Monday 20 December 2010

یک روز در شهر با رانندگان تاکسی


امروز روز عجیبی بود،مرخصی و می بایست آرام باشد برای رسیدن به کارهای عقب افتاده . شاید اسم امروز رو بشود گذاشت "یک روزدر شهر با رانندگان تاکسی". صبح اول وقت یعنی دقیقا هفت و سی دقیقه بامداد با درد و دل های یک راننده تاکسی روزم رو شروع کردم که بعد از کمی سلام و احوال پرسی معموله سفره دلش رو باز کرد.درد دلش از گاز سیصد تومنی بود که امروز صبح زده بود . دقیقا" دو ساعت بعد با راننده دیگری همسفر شدم که از گرانی دیسک و صفحه کلاچ و بنزین و گاز گفت.ساعتی بعد با مسافر کشی همراه بودم که ناله از بی مسافری و گرانی بنزین می کرد ،انگار این روز ها مردم همه در خانه اند ،مسافری نیست،از نان هم گفت!شب موقع برگشتن به منزل آخرین تیر خلاص بود که راننده به خودش میزد ،روزی سی هزار تومان بنزین با این همه ترافیک و درآمد روزانه پنجاه هزار تومان ،استهلاک ماشین و هزار خرج دیگر،چه کسی پول اجاره خانه را خواهد داد. انصافا هم گران نگرفت کرایه اش را.جمعه ماشینش را برای فروش خواهد برد عبدل آباد.
آزاد سازی حامل های انرژی ،آب ،گاز ،برق ونان،این ها حرف های مردم همین کوچه و بازار بود که می گفتند که ماهی چهل هزار تومان یارانه کجای تورم هفتصد درصدی را خواهد گرفت ! همه خود یک پا اقتصاد دانند،اما سوال اینجاست که آیا همه خرج مردم آب و برق و گاز و بنزین بود ،خرج درس و دانشگاه و مدرسه و کیف و کتاب و هزار چیز دیگر نیست که از افزایش قیمت ها تاثیر خواهد گرفت،دوا گران نخواهد شد ،هزینه درمان ،کرایه تاکسی ،اتوبوس چی؟بالاخره گران خواهد شد !،کار کارشناسی که صحبتش هست آیا ندیده است که بیشتر اقلام مورد نیاز مردم توسط بخش خصوصی تامین می شود که آنها بنزین هفتصد تومانی می زنند و قبض آب و برق پرداخت می کنند ،آه خدای من به همه کسانی که این روزها سوال های بی جواب دارند رحم کن چرا که می دانم شاید رئیس جمهورمان نتواند پاسخ میلیون ها نامه را بدهد .
پدر بستنی می خواهم ،دخترم دادم پول بنزین

No comments: