پی نوشت
Monday, 23 March 2009
Sunday, 22 March 2009
Friday, 20 March 2009
Thursday, 19 March 2009
29 اسفند
Wednesday, 18 March 2009
اعراب منطقه و ما
Monday, 16 March 2009
Qatar Airwaysشیطنت
Sunday, 15 March 2009
تمام خاطرات من
خاطره سلام،ای تمام خاطره ها سلام
دارم با تو حرف میزنم تویی که جزیی از خاطراتی
دارم از تو می نویسم ،ازتویی که تنها خاطراتی
خاطراتی که من رو تا به امروز ساخته
خاطراتی که منشاء بودن من شده
خاطراتی که سرنوشت من و هزار بار نوشته
سلام خاطره
امروز یک روز جدید توی زندگی من و توشروع شده
همین لحظه با تو بودن هم برای من خاطرتس
گاهی وقت ها آینده هم خاطره است
خاطره ای برای آینده های دور تر
خیلی وقت ها من و تو تنها بودیم
تنهای تنهای تنها ،من و خاطرات من
خاطره های تو ،خاطره های تو و خاطره های تو
زندگی پر از خاطره هایی که هیچ وقت نابودی نداره
هیچ وقت و تمام این خاطره ها یک خاطرست
تمام خاطرات من
سلام خاطره
انگلیس زمستان 87
Saturday, 14 March 2009
بیست و چهارم اسفند
Friday, 13 March 2009
سینما آزادی
Thursday, 12 March 2009
مجیدی و نتوانستن های خاتمی
Wednesday, 11 March 2009
نیاز جنسی از تابو تا واقعیت
Tuesday, 10 March 2009
!برای شوهرتان ، مادری نکنید
چنان چه شما نیز مانند من مرتکب این اشتباهات شده باشید، احتمالا پس از خواندن این جملات احساس گناه می کنید. اشتباه شماره یک، یکی از معمول ترین و مخرب ترین عادات ارتباطی ما با مردها است. به گونه ای با آنان رفتار می کنیم، گویی کودکی بیش نیستند و این طور فرض می کنیم که ناتوان هستند و نمی توانند از خودشان مراقبت کنند و نیاز دارند که ما زندگیشان را بگردانیم
می دانم چه فکر می کنید بله این پیش فرض های ما در بسیاری از مواقع حقیقت دارند و ممکن است حق با شما باشد، اما موضوع این نیست، موردی که در این جا اهمیت دارد این است که
هنگامی که با یک مرد مانند پسربچه کوچکی رفتار می کنید، او نیز شما را مایوس نکرده و به مانند بچه ای کوچک با شما رفتار خواهد کرد. هنگامی که انتظار دارید ناتوان، درمانده و ضعیف باشد او نیز ناتوان، درمانده و ضعیف می نماید
Monday, 9 March 2009
اگر می توانستم یک بار دیگر به دنیا بیایم
در سالن پذیرایی ام ذرت بو داده می جویدم و اگر کسی می خواست که آتش شومینه را روشن کند نگران کثیفی خانه ام نمی شدم
پای صحبتهای پدر بزرگم می نشستم تا خاطرات جوانی اش را برایم تعریف کند و در یک شب زیبای تابستانی پنجره های اتاق را نمی بستم تا آرایش موهایم به هم نخورد ، شمع هایی که به شکل گل رز هستند و مدتها بر روی میز جا خوش کرده اند را روشن می کردم و به نور زیبای آنها خیره می شدم
با فرزندانم بر روی چمن می نشستم بدون آنکه نگران لکه های سبزی شوم که بر روی لباسم نقش می بندند
با تماشای تلویزیون کمتر اشک می ریختم و قهقهه خنده سر می دادم و با دیدن زندگی بیشتر می خندیدم
هر وقت که احساس کسالت می کردم در رختخواب می ماندم و از اینکه آن روز را کار نکردم فکر نمی کردم که دنیا به آخر رسیده است
هرگز چیزی را نمی خریدم فقط به این خاطر که به آن احتیاج دارم و یا اینکه ضمانت آن بیشتر است . به جای آنکه بی صبرانه در انتظار پایان نه ماه بارداری بمانم هر لحظه از این دوران را می بلعیدم چرا که شانس این را داشته ام که بهترین موجود جهان را در وجودم پرورش دهم و معجزه خداوند را به نمایش بگذارم
وقتی که فرزندانم با شور و حرارت مرا در آغوش می کشیدند هرگز به آنها نمی گفتم : بسه دیگه حالا برو پیش از غذا خوردن دستهایت را بشور ، بلکه به آنها می گفتم دوستتان دارم
اما اگر شانس یک زندگی دوباره به من داده می شد هر دقیقه آن را متوقف می کردم ، آن را به دقت می دیدم ، به آن حیات می دادم و هرگز آن را پس نمی دادم
Sunday, 8 March 2009
Saturday, 7 March 2009
از لابلای اخبار عصر ایران
Thursday, 5 March 2009
جدال بین شعرا
Wednesday, 4 March 2009
بازگشت به گذشته
Sunday, 1 March 2009
تخم مرغ از نوع خانگی
تجسم کنید در آپارتمانی که شاید به زور به 50-60 متر میرسد ،دو جوان که با هزار امید و آرزو زندگی می کنند برای تامین مرغ و تخم مرغ خانگی تلاش می کنند،صحنه خنده داری نیست؟آقای اسدالله بادامچیان عزیز که از چهره های شناخته شده انقلاب و جنگ و تقریبا همه عرصه های سی سال انقلاب هستند در مصاحبه ای با روز نامه اعتماد فرمودند که ما کشور ثروتمندی هستیم ،اگر مشکلی هست بروید ریحان بکارید،مرغ نگهداری کنید تا تخم مرغ بگیرید.(اینجا)البته نمی دانم چرا در مورد خودکفایی شیر وپنیر و ماست هنوز پیشنهادی نداده اند که بزی،گوسفندی ....،در هر حال.به هیچ عنوان قصد توهین به شخصیت و فرمایشات ایشان نداشته و ندارم و تنها به قول فرمایش مقام رهبری ،به انتقاد سازنده بسنده می کنم.سوال من اینجاست که از شما در جایگاه قانون گزار و امین مردم در مجلس چرا چنین سخنانی را باید شنید ،مگر نه اینکه انقلاب کردیم تا به خود کفایی ملی برسیم نه خود کفایی خانگی!اگر به گفته شما دولت های قبلی همه غارتگر بودند ،که الله و اعلم، با آن همه سختی ها و جنگ و سال های بعد از جنگ و نفت چند دلاری کسی یا حتی خود حضرتعالی پیشنهادات این چنینی نمی داد اما امروز در این پاکترین دولت ها و نفتی که به140 دلاررسید ،چرا باید تخم مرغ در خانه تولید کنیم ،سبزی کاری گلدانی کنیم ؟کشوری که افتخارمی کند به دانش و خودکفایی هسته ای دست یافته،مهم ترین منابع نفت و گاز جهان را دارد ،منابع معدنی بسیار دارد و نیرو و پتانسیل کار بالا،کشوری که جوان است و می تواند دنیارا زیر و رو کندچرا؟ نمیدانم همین