پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Monday 7 September 2009

CVقصه های من و

این روز ها پس از بازگشت به خانه ،فصل جدید را آغاز نموده ام که از حیث تجربه مدیریتی برایم بسیار جذاب است .مدیریت منابع انسانی به عنوان با ارزش ترین سرمایه یک شرکت از بخش های تاثیر گذار و استراتژیکی است که می تواند باعث تغییر یا نابودی گردد.اما بحث مصاحبه حضوری یکی از ظریف ترین مراحل یک استخدام است که معمولا به صورت کاملا احساسی در ایران بدون در نظر گرفتن قواعد مدیریتی انجام میگردد.از امروز تجربیات خود را از مصاحبه های انجام شده برایتان نقل می کنم شاید مفید فایده شود.
مصاحبه اول:
زمینه فعالیت :صنایع غذایی طریقه آشنایی : معرف
زمان :نه و نیم صبح
در یکی از ساختمان های تهران که کلا متعلق به شرکت بود وارد شدم.حیاط ساختمان بیشتر به نمایشگاه اتومبیل های لوکس شبیه بود تا شرکت ،در هر حال در طبقه اول با خانم منشی در دفتری سراسر قهوه ای سوخته با مبل های چرمی ،دوباره رزومه را در فرمت چاپی شرکت وارد نمودم!!!کاری عبس که در شرکت های ایرانی رسم است .پس از چند دقیقه مرا به دفتر رییس هیئت مدیره راهنمایی کردند.
آقای رییس هیئت مدیره به خاطر معرف احوال پرسی کرد و دست داد اما مدیر عامل با کرواتی بد رنگ به بهانه سرما خوردگی تنها به نیم خیزی اکتفا مرد!!!!سوال های متداول به جهت معرفی که از کجا مدرک گرفتی ،کدام شهر بودی و سن و باقی غذایا را توضیح دادم ،مدیر عامل از شرکت به شهرت نام شرکت اکتفا کرد و شغل مورد نظر و بلافاصله گفت که با شما تماس می گیریم!!!!برایم جالب بود بدون هیچ سوالی مصاحبه به پایان رسید ،من ادامه دادم که من چه توانایی هایی دارم و چه کار هایی می توانم انجام دهم،سوالاتی که وی در سمت مصاحبه کننده باید می پرسید.در هر حال سوالاتی که به عنوان یک مدیر باید پرسیده شود بسیار باید سنجیده و موشکافانه باشد ،شاید او همان کسی باشد که بتواند شرکت را به موفقیت چشم گیری برساند.در هر حال اگر همه مدیران خوب و مدیر بودند که امروز ما ،اینگونه نبود.

No comments: