پی نوشت

از اینکه کلا سایت در
داخل ایران بدون استفاده از فیلتر شکن باز نمی شود
عذر خواهی می نمایم
چــــــــــرا؟

Friday 4 December 2009

خلاصی

روی تخت نشسته ام ،صدای هیاهوی دریا به گوشم می رسید ،در هوای خوش بهاری جنوب ایران جا خوش کرده ام،همه جای ایران سرد است اما اینجا زمستانش بهاری است.روز هاست که با خویشتنم در گیرم ،حتی مادرم صدایش در آمده و شکایتم را به برادرم کرده ،پدرم صبور تر از آن است که به رویم بیاورد.حتی قبل از اینکه به جنوب بیایم همکارانم هم قیافه در همم را به رویم آوردند،خودم هم می دانم اما به رویم نمی آورم که این روز ها چقدر در فکرم ،شاید مسخره باشد که ندانی به چه فکر می کنی و یا به کی ،فقط فکر می کنی.
روی تختم نشسته ام در اتاقی در طبقه ششم ،این بار هم که آمدم باز زلزله آمد ،نمی دانم منتظرند که من بیابم بعد بلرزانند.احساس می کنم این تنهایی کمک بزرگی می کند به من که افکارم را کمی مرتب کنم ،شاید نوشتنم نشانه ای از همین مرتب کردن افکارم باشد.شاید ولی امیدوارم که خنده هایم به آن شخص پشت ظاهرم هم نفوذ کند،تعبیری بود که دوستی گفت ،گفت پشت این چهره خندان کسی نشسته است که نه تنها نمی خندد بلکه با خود خویش در گیر است.خوب دیده بود.
شاید این روزها کمتر خودم را در آیینه نگاه می کنم چرایش ساده است از موهایی که هر روز سفید تر می شود در هراسم .قطاری است که می رود بدون اینکه لحظه ای بایستد تا در ایستگاهی نفسی بکشی، آنچنان می رود که احساس می کنمی که این قطار تا ابد نمی ایستد اما....تو روزی خواهی فهمید که من که بودم.

8 comments:

m said...

ok

Unknown said...

dooste azizam nabinam afkaret be ham rikhte bashe be hich chiz fekr nakon hame chi khod be khod dorost mishe

Anonymous said...

همیشه به اولین ندای دلت گوش بسپار... اینجاست که عشق شجاعتش را به رخ می کشد

Anonymous said...

hala vaghteshe ke oon shakhse poshte zaheret be khandehat ghaleb beshe ya shayad ham shode bashe . inro ham emtehan kon !

Anonymous said...

hala vaghteshe ke oon shakhse poshte zaheret be khandehat ghaleb beshe ya shayad ham shode bashe . inro ham emtehan kon !

Anonymous said...

ســـــــــــلام
صمیمانه تحول خوبی را آرزومندم برایتان.بلند شید وقت تنگه فرصت می رود می گریزد.

Anonymous said...

The Train of life...
Some people ride the train of life looking out the rear,watching miles of life roll by and marking every year.They sit in sad remembrance of wasted days gone by,and curse their life for what it was and hang their head and cry.But don't concern yourself with that, try and take a different vent, look forward to what life holds and not what has been spent.So strap yourself to the engine, as securely as you can be. Be out on the front, to see what you can see. Feel the winds of change, blowing in your face,and see what life unfolds, as you move from place to place.
Just see what's coming up, not looking at the past, life's too short for yesterdays, it moves along too fast.
So if the ride gets bumpy, while you are looking back, go up front, and you may find, your life has jumped the track.
It's all right to remember, that's part of history but up front's where it's happening, there's so much mystery. The enjoyment of living is not where we have been, it's looking ever forward to another year and ten.
It's searching all the byways, never should you refrain, for if you want to live your life, YOU HAVE TO DRIVE THE TRAIN.

Love and miss you, SE

Unknown said...

از همه ممنونم
از حمایت هایتان
از با من بودن هاینان
ازراهنمایی هایتان
ممنونم